تولد بابایی
- فرشته قشنگم دیروز من وتو تولد بابایی رو جشن گرفتیم وشما خیلی دخمل خوبی بودی خیلی کار داشتم وشیطونی نکردی تا به کارام برسم عزیزم روز تولد بابا جون بیمارستان بودی وما یک هفته بعد جشن گرفتیم بابا فکر میکرد ما فراموش کردیم به خاطر همین خیلی خوشحال شد دخترم گلم خیلی خوب می دونستی که تولد بابای مهربونت چون از اول که اومدش داشتی میرقصیدی تا لحظه ای که بخوابی من وبابا خدا رو شکر می کنیم که تو فرشته رو داریم الهی فدات شم ستاره مامان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی